قریب به اتفاق کارشناسان حوزه ی اقتصاد بر این عقیده اند که قلب کسب و کار شما در سینه ی بازاریابی آن می تپد. چرا که بیشتر ابعاد کسب و کار شما به بازاریابی موفق وابسته است. علم بازاریابی (Marketing) قبل از آنکه یک مفهوم تجاری- اقتصادی به نظر آید یک مفهوم روانشناختی و فلسفی […]
قریب به اتفاق کارشناسان حوزه ی اقتصاد بر این عقیده اند که قلب کسب و کار شما در سینه ی بازاریابی آن می تپد. چرا که بیشتر ابعاد کسب و کار شما به بازاریابی موفق وابسته است. علم بازاریابی (Marketing) قبل از آنکه یک مفهوم تجاری- اقتصادی به نظر آید یک مفهوم روانشناختی و فلسفی است که تحقیق و بررسی هر چه بیشتر در این زمینه باعث فتح مرزهای موفقیت در کارافرینان ست. بازاریابی بسیج تمامی فعالیت های یک شرکت برای افزایش فروش در بازار پر رقابت و متنوع محصولات است و فرایندی مدیریتی و اجتماعی است که در آن، شناسایی نیازهای جامعه از ارکان اساسی آن به شمار می رود. وجود نیاز به یک محصول باعث ایجاد بازار تقاضا می گردد و شناسایی این بازار و نحوه پاسخگویی به آن در بازاریابی منعکس می کردد. در حال حاظر تصور بسیاری از شرکت ها از بازاریابی، صرفا تبلیغات برای شناخته شدن محصول و فروش آن است، حال آنکه بازاریابی بحثی گسترده و تخصصی می باشد. بازاریابی از یک سو باعث شناخته شدن نام برند شما خواهد شد، اما در عین حال می تواند موجب برگشت داده شدن محصولات یک شرکت گردد. در واقع شهرت یک کسب و کار یا فعالیت کارآفرینانه در صورتی با قوام تر می گردد که بتواند انتظارات بالای مصرف کننده را تامین نماید.
اتحادیه بازاریابی آمریکا American Marketing Association(AMA) هدف نهایی در بازاریابی را تامین نیاز مشتریان و جلب رضایت آنان می داند و آن را به عنوان یک تاکتیک برای بدست آوردن موقعیت های اقتصادی جهانی می پندارد. رجیس مک کنا به عنوان یک اسطوره بازاریابی و پیشرو در صنعت مارکتینگ جز اولین کسانیست که در کنار استیو جابز در بازاریابی اولین کامپیوتر به او کمک کرده است. او بر این عقیده است که کلیه عملکرد های شرکت در بازاریابی موثر است، زیرا هر امری که در شناخت شرکت ومحصول تولید شده دخیل باشد مصداقی از بازار یابی ست و می تواند باعث افزایش رشد اقتصادی در شرکت ها گردد.
علم بازاریابی نیاز و خواسته های مشتریان را شناسایی کرده و با برنامه ریزی بطور هدفمند به سودرسانی بیشتر نزدیک می کند. بنابراین اهمیت و رابطه ی دوطرفه ای که بین بازاریابی و کارافرینی وجود دارد به قدری پر رنگ و حائز اهمیت است که عدم توجه به آن از دلایل شکست بسیار از کارافرینان بوده است. کما اینکه بازاریابی یکی از چالش های بزرگ پیش روی کارافرینان محسوب شده که به علت نداشتن علم و دانش کافی در عدم شناخت از بازار مشکلاتی را در عرصه فروش برای آنان ایجاد می شود. در بازار یابی تنها فروش هدف نیست و افزایش فروش مدنظر است و غفلت کارافرینان در این امر شکست و سرخوردگی آنان را بدنبال خواهد داشت. هرچند در حال حاضر بسیاری از بنگاه های اقتصادی در ایران فاقد یک برنامه اصولی بازاریابی و فروش هستند، اما خوشبختانه ایجاد واحد بازاریابی و فروش از دغدغه های بسیاری از استارت آپ ها و فعالیت های کارآفرینانه می باشد.
بسیاری از متخصصین حوزه بازاریابی بر این عقیده اند که یک کارافرین موفق با ایجاد اعتماد لازم مشتریان خود را متقاعد به خرید محصولشان می کنند و مثال معروف صاحبنظران این امر که در بیابان فروش آب سخت نیست، فروش شن ریزه ها در بیابان به افراد هنر است. بنابراین شناخت روانشناسی جامعه هدف و بدنبال آن جلب اعتماد او از ملزومات کار است. این تعامل با مشتری به تدریج حاصل شده و تنها با گذرزمان تربیت مشتریان وفادار و با انگیزه برای خرید محصول امکان پذیر است و این امر به عنوان اهداف اصلی شرکت های بزرگ و مطرح جهان است. آشنایی با اصول بازار یابی و گسترش هر چه بیشتر آن و تخصیص بخشی از سرمایه شرکت ها به بازاریابی برای فروش بیشتر بسیار تاثیرگذار است. بنابراین گسترش نگرش تبلیغات صرف در بازاریابی دراکثر موارد به جذب مشتریان دائمی منتهی نمی گردد. سعی شرکت ها در ارایه یک تجربه موفق به مشتریان و بکار گیری رموز سحر انگیز بازاریابی می تواند درب ورود و تداوم بقای آنها در بازارهای جهانی محسوب شود.
دکتر حوریه یحیایی
نظرات