در موضوع مهاجرت دو رویکرد جهانگرا و ملیگرا وجود دارد. رویکرد جهانگرا به تأثیر این موضوع بر تمام جهان اشاره دارد و رویکرد ملی گرا بر تأثیر مهاجرت بر کشور مبدأ (کشور اصلی مهاجر) اشاره دارد. ما در این مطلب قصد داریم زیانهای مهاجرت در این دو دیدگاه را بررسی کنیم. ضررهای مهاجرت در دیدگاه جهانگرا حقیقت […]
در موضوع مهاجرت دو رویکرد جهانگرا و ملیگرا وجود دارد. رویکرد جهانگرا به تأثیر این موضوع بر تمام جهان اشاره دارد و رویکرد ملی گرا بر تأثیر مهاجرت بر کشور مبدأ (کشور اصلی مهاجر) اشاره دارد. ما در این مطلب قصد داریم زیانهای مهاجرت در این دو دیدگاه را بررسی کنیم.
ضررهای مهاجرت در دیدگاه جهانگرا
حقیقت این است که در نگاه جهانگرا اصولاً مهاجرت زیانی ندارد. زیرا مهاجرت به نوعی عامل تولید سرمایهی انسانی یا همان « نیروی انسانی متخصّص» است. این سرمایهی انسانی مانند سرمایهی فیزیکی مثل پول از مناطق و کشورهای با بازده کمتر به منطقهای با بازده بیشتر منتقل میشوند. این انتقال نیز باعث افزایش تولید در جامعه جهانی و پیشرفت آن است که در نتیجهی این پیشرفت، کشور مبدأ نیز به طور غیر مستقیم سود خواهد برد. در واقع در این رویکرد تا زمانی که زیان کشور مبدأ در برابر منفعت مهاجر و کشور مقصد ناچیز باشد مهاجرت امری سودمند برای کل جهان است.
هزینهی آموزش
در بسیاری از کشورها، درصد قابل توجهی از هزینهی تحصیل از طریق دولت و درآمد کشور تأمین میشود. در نتیجه با فرار مغزها سرمایهگذاری انجام شده بر نیروی انسانی به نوعی از بین میرود. زیرا این سرمایهگذاری بنا را بر این گذاشته است که فرد تحصیل کرده با کار کردن، پرداخت مالیات و …. همان هزینه را بر میگرداند. در حالی که با خروج نیروی متخصص عملاً سرمایه کشور هدر میرود و کشور دیگری از منافع آن بهرهمند میشود.
تأثیر منفی بر فرایند تولید
در فرایند تولید، نیروی کار متخصّص و غیرمتخصّص، مکمّل یکدیگرند. با مهاجرت افراد متخصّص به خصوص در کشورهای در حال توسعه که معمولاً با کمبود نیروی متخصص مواجهاند، باعث ضربه خوردن به فرایند تولید میشود. در نتیجه این فرایند اشتغال، درآمد و سطح رفاه جامعه نیز تحت تأثیر قرار میگیرد.
فقدان ایدههای نو
به جرأت میتوان گفت که نیروی متخصص، عامل اصلی پیشرفت سازمانی، اختراع، کارآفرینی و در مجموع افزایش بهرهوری است. اگر نیروی متخصص در کشوری کاهش یابد، دیگر نمیتوان از ایدههای آنها برای تولیدی مفیدتر و خلاقتر و جدیدتر بهتر استفاده کرد. این فقدان در بلندمدت تولید و اقتصاد جامعه را دچار رکود میگرداند.
مشکلات خدمات ضروری رفاهی
ارائهی برخی خدمات عمومی مانند خدمات بهداشتی نیازمند افراد ماهر یا به اصطلاح با سرمایهی انسانی بالاست. اگر در جامعهای تعداد قابل توجهی از این افراد با سرمایه انسانی بالا مهاجرت کنند، ارائهی این خدمات ضروری با مشکل مواجه خواهد شد و در نتیجه بر رفاه عمومی تأثیر منفی خواهد داشت.
خروج سرمایهی انسانی
در کشورهای در حال توسعه که به دنبال افزایش سرمایهی انسانی هستند، معمولاً نیروی کار به وفور پیدا میشود. اما این نیروی متخصص و ماهر است که باعث افزایش سرمایهی انسانی میشود. در نتیجه با خروج نیروهای متخصص در بلندمدت، سرمایهی انسانی نیز کاهش پیدا میکند.
سخن آخر
روشن است که دیدگاه جهانگرا همان دیدگاه تشکیل دهکده جهانی است که مرزها را بیارزش میکند. چنین دیدگاهی تنها در صورت تحقق یک آرمانشهر، منافع تمام افراد را تأمین میکند. در غیر اینصورت افزایش بیرویه فرار مغزها، ثروت و قدرت قدرتمندان و ثروتمندان را روز به روز افزایش داده و بر آمار محرومان جهان میافزاید. اگر تمام افرادی که به خاطر منافع شخصی، مهاجرت میکنند سهم اندکی از دانش و تخصص خود را به وطن خود اختصاص دهند امکان تحقق دهکده جهانی باورپذیر شود.
نظرات