
عاطفه رحمتی مدیرعامل شرکت شبکه فن آفرینی آفرینش بخش IT تابلوی افتخارات انتخاب به عنوان شرکت برتر در نمایشگاه سی سال دستاورد وزارت علوم- 1387 انتخاب کارآفرین برتر در همایش کشوری زنان کارآفرین در حوزه فناوری اطلاعات- 1389 شرکت برتر در پنجمین کنفرانس ملی و سومین کنفرانس بین المللی یادگیری و آموزش الکترونیک- 1390 […]
عاطفه رحمتی
مدیرعامل شرکت شبکه فن آفرینی آفرینش
بخش IT
تابلوی افتخارات
انتخاب به عنوان شرکت برتر در نمایشگاه سی سال دستاورد وزارت علوم- 1387
انتخاب کارآفرین برتر در همایش کشوری زنان کارآفرین در حوزه فناوری اطلاعات- 1389
شرکت برتر در پنجمین کنفرانس ملی و سومین کنفرانس بین المللی یادگیری و آموزش الکترونیک- 1390
دبیر علمی همایش بازاریابی، اصول و فنون مذاکره- 1392
سمت ها و فعالیت ها
مدیرعامل شرکت دانش آموختگان کارآفرین فن آوری اطلاعات پیام نور
مدیر بازاریابی و ارتباط با مشتریان شرکت بیمه تعاون (سهامی عام)
عضو هیات رئیسه کمیته فنی سازمان نظام صنفی رایانه ای
عضو کمیسیون تخصصی بانوان اتاق تعاون
عضو اتاق بازرگانی تهران
عضو کمیته کنترل و پایش نظارت بر سرویس های فن آوری اطلاعات
عضو اتاق فکر و داور رویداد حقوق شهروندی چشم انداز روشن کارآفرینی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی
فن آفرین دیجیتال
سال 1357 در تهران متولد شدم. پدر شغل آزاد دارد. فرزند اول خانواده هستم. به خاطر همین مسئولیت های زیادی بر عهده داشتم. مراقبت از خواهر و برادرهایم مسئولیت پذیری مرا بالا برد. گاهی نوع برخورد پدر و مادرها رفتار کودک را شکل می دهد. به عنوان مثال، بیشتر اوقات والدینم از من نظرخواهی می کردند. با اینکه شاید تخصصی در آن زمینه نداشتم. اوایل نظر می دادم، اما بعدها جواب دادن سخت تر شد و متوجه شدم باید کمی فکر کنم و یا جست و جو کنم بعد نظرم را اعلام کنم. این فرآیند کمک بسیار بزرگی برای بقیه زندگیم شد. آموختم باید فکر کنم و ارزیابی شده سخن بگویم. شاید قبل از پشتکار و تلاش این پررنگ ترین کاری بود که از پدر آموختم. پدر می گفت: همیشه تلاش کن و مستقل از اینکه در آن کار موفق می شوی یا نه، که اگر موفق نشدی تجربه به دست می آوری که خیلی با ارزش تر است. بهترین و بارزترین خصیصه که از مادرم آموختم، جسارت بود. مادر مرا به سوی کارهایی که می ترسیدم سوق می داد. زمانی متوجه می شدم که وسط همان کاری بودم که می ترسیدم. نمونه هایی از این ترس شاید رانندگی و آموزش دوره های کمک های اولیه و تزریقات بود.
کارشناسی ام را در رشته کامپیوتر مهندسی نرم افزار گرفتم. دوران کارآموزی را در حوزه شبکه انتخاب کردم. به دنباله آن کارم را در زمینه شبکه و اینترنت شروع کردم. در یک شرکت انفورماتیک که فقط برای دو ماه نیروی کار لازم داشت مشغول شدم. در شرکتی که می خواستم وارد شوم مراحل سختی را تبیین کرده بودند از جمله؛ حتما فارغ التحصیل دانشگاه شریف باشد، ولی من دانشجو پیام نور بودم. بعد از سه بار مصاحبه وارد شرکت شدم. فکر می کنم مهم ترین دلیل جذب من این جمله بود، که من از اینکه چیزی بلد نباشم نمی ترسم و تمام تلاشم را می کنم تا یاد بگیرم. از عکس العمل مدیر عامل شرکت متوجه شدم این جمله راهم را باز کرد.
اوایل تفکرات اشتباهی نسبت به مهندس بودن داشتم. فکر می کردم اصلا نباید تایپ کنم ولی بعدها که باید گزارش می دادم فهمیدم باید این کار را انجام دهم و این برایم بسیار سخت بود. در آن شرکت بسیار یاد گرفتم و آن دوماه به چندین سال تبدیل شد. شروع اولین کارم از سال 81 تا 86 به عنوان کارشناس شبکه در همان شرکت بود. اسفند 86 شرکت تعاونی دانش آموختگان کارآفرین فن آور اطلاعات پیام نور را ثبت کردم. سال 85 با یکسری چالش ها مواجه شدم که اولین جرقه های شروع کسب و کار خودم بود. ماندن در یک فضای کاری، ارتقاء نیافتن و یا نتیجه نگرفتن از تلاش ها جزو چالش های آن سال بود. به واسطه پایان نامه ای که ارائه می دادم با استاد راهنمایی آشنا شدم و راهنمایی هایشان را با ایمیل دریافت می کردم. روزی پیشنهاد داشتن یک کسب و کار برای خودم را ارائه دادند و مرا به فکر شروع یک راه جدید انداختند. همیشه ما را به کارکردن تشویق می کرد. از اوایل جست و جو برای کار به کار دولتی و سازمانی علاقه نداشتم و می خواستم کسب و کاری برای خودم داشته باشم. پویایی و یادگیری بخش خصوصی را دوست داشتم. مشاورات استاد راهنمایم بسیار موثر بود. صبحها از 6 صبح تا 8 صبح در دفتر دانشکده با ایشان جلسه داشتیم. این روند تقریبا یک ساعت ادامه داشت.
هیچ گاه نقش همسر، پدر و مادرم را نمی توانم در پیشرفت و موفقیتم انکار کنم. سال 1387 در مصاحبه ای که با هفته نامه بازار کار داشتم که صرف پیشرفت چشمگیر ما در مدت یک سال بود. اعلام کردم اگر حمایت های بی دریغ همسرم نبود امروز اینجا نبودم. معتقدم در کار اگر همسر (حال آقا باشد یا خانم) همراه نباشد، در مسیری که می خواهی باشی موفق نخواهی شد. سال اولی که کارم را شروع کردم از 8 صبح تا 12 شب کار می کردم. چون هزینه های شرکت اجازه تامین نیروهای مضاف را نمی داد و خودمان مسئولیت های متفاوتی را انجام می دادیم که بسیار زمان بر بود.
تلاش و پشتکار ما باعث رشد و توسعه کارمان شد. سه سال اول تاسیس شرکت بسیار سخت گذشت. تلاش برای بقا در بازار و رشد بسیار سنگین بود. باورمان این بود که مسیر شرکت راه درست و موفقی است. هدفی که برای خود انتخاب کرده بودیم استفاده از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه پیام نور بود. با توجه به سیاست هایی که دولت های آن زمان داشتند ما در هر شهر و روستایی یک دانشگاه پیام نور داشتیم. این موضوع باعث فارغ التحصیلی دخترها و پسرهای زیادی در رشته های فناوری اطلاعات بود که مهارت و دانش های لازم را در حوزه IT نداشتند. در بازار کار مرتبط با رشته های آموخته شده مشکلات زیادی وجود دارد. ما می خواستیم تهدیدات بازار کار را به فرصت تبدیل کنیم. ما اولین شعبه کارمان را سال 87 در یزد شروع کردیم.
ما پروژه های دولتی بسیاری انجام دادیم که هیچ وقت مطالباتمان وصول نشد. این از شکستهایی بود که در مسیرمان داشتیم. وصول نشدن این مبالغ باعث تضعیف شرکت شد. مورد دیگر این است که سال 1390 برای یک شرکت پیمان کاری CRM طراحی و راه اندازی کردیم اما زمانی که شرکت به سود دهی رسید واگذار شد. اتفاقی که افتاد 30 تا 35 نفر از پرسنل ما در آن شرکت مشغول بودند. آن شرکت جدید پیمانکاری را نپسندید و از ما خواست پروژه را کنسل کنیم و یا نیروهای انسانی را به آنها واگذار کنیم. باید تصمیم می گرفتیم یا تمام این افراد بیکار شوند و یا شرکت به حالت نیمه تعطیل در بیاید. نتیجه گرفتیم قرارداد هایمان را با پرسنل ملغی اعلام کنیم تا آنها بتوانند در شرکت جدید فعالیت کنند. اما نتوانستند پروژه را تکمیل کنند و با شکست مواجه شدند. مهم تر از نرم افزارها و سخت افزار های موجود، مدیریتی است که باعث تداوم و موفقیت کار می شود. در کار تیمی موفقیت بیشتری هست. کار تیمی را بیشتر می پسندم.
سال91 از سمت مدیرعاملی استعفا دادم. خیلی خسته بودم. سالها در یک رشته سنگین و فشرده کار کردم. انجام کارهای فنی و پروژه هایی که به ثمر می نشست بسیار لذتبخش بود اما قوانین بیمه، مالیات و وصول مطالبات بسیار سخت و طاقت فرسا بود. می خواستم کمی تغییرات در زندگی ایجاد کنم. به دنبال فرصت مطالعاتی رفتم. رشته MBA را خواندم. در کنار تحصیل در انجمن های مختلف فعالیت داشتم. فروردین 1397 شرکت فن آفرین آفرینش را تاسیس کردم. با شرایطی که در کشور موجود است، نقل و انتقالات کویین ها و پول دیجیتال کمک بسیار خوبی برای بیزینس کشور است. ما در تلاشیم اطلاعات فناوری را وارد زندگی روزمره مردم کشورمان کنیم. اما نکته ای که وجود دارد فقدان دانش و آگاهی مردم از تجارت الکترونیک است. با برگزاری دوره ها و سمینارها آگاهی مردم را افزایش می دهیم.
ما زنان موفق بسیاری در کشور داریم که متاسفانه معرفی نمی شوند. متاسفانه فقط در آمار اعلام می شوند که این تعداد بانو در حال فعالیت هستند. در کارم مشکلاتی هم بوده که نگاه جنسیتی آن را ایجاد می کرد. نمونه ای از این نگاه ها را سال 91 تا 94 در شرکت بیمه ای که مشاور بودم، دیدم. سمت مدیر بازاریابی و بخش ارتباط با مشتری را داشتم. اما چون هیچ زنی مدیریت هیچکدام از بخش ها را نداشت حکم مدیریتی مرا صادر نمی کردند. یا اینکه با عنوان مدیرعامل شرکت برای عقد قراردادها به مشکل بر می خوردیم چون مدیر عامل خانم بود با ما قرارداد نمی بستند. خب اینها هم به نوعی از شکستهای جنسیتی من در مسیر کاری بود.
لازمه کارآفرینی، ریسک کردن و جسارت داشتن است. کسب اطلاعات درست، ارزیابی کردن و اجرای کار از اجزای ریسک است. از نظر من کارآفرینی که ثروت ایجاد نکند کارآفرین نیست. من باور دارم کارآفرین فرصتهایی را می بیند که بقیه از آن گذشتند. کارآفرین از این فرصتها استفاده می کند تا خودش و دیگران بهره ببرند. ایجاد ارزش افزوده هم از وجوه ممتاز کارآفرین است. پول، بخش جدا ناشدنی از کارآفرینی است. درآمدزایی از مهم ترین بخشهای کارآفرینی است.
در زندگی یک روشی دارم که یادداشت می کنم. هر کاری و هرچیزی را که می خواهم می نویسم و انتهای سال دستاوردهایم را مرور می کنم. در طول این مسیر متوجه شدم شخصیت ما و دستاوردهای ما باورمان را می سازد. انتخاب هر انسانی بر اساس باورهایش شکل می گیرد. برکت کارم را در افرادی می دانم که به واسطه کار در کنار من مسیر زندگیشان تغییر کرد . نان حلال بر سفره خود گذاشتند. نمی گویم من اساسا باعث این تغییر در زندگیشان شدم چرا که تلاش و باورخودشان بوده اما وجود یک محیط سالم که کار یاد بگیرید، رشد کنید و حمایتتان کنند خیلی با ارزش است. تولیدکنندگان در کشور ما جایگاه خوبی ندارند و در جایی که حقشان است نیستند، ولی باورم این است نان تولید بسیار پربرکت است. دلیلش را صداقت و شفافیت در کار می بینم. همیشه درپی آن بودم این دو مورد کلیدی و اساسی در زندگی شخصی و کاریم برقرار باشد و آن ها را کاملا رعایت کنم.
قرار نیست همه ما کارآفرین باشیم و یا کسب وکاری از خودمان داشته باشیم. خودتان را خوب بشناسید و کشف کنید. استعدادها و علایقتان را بشناسید و طبق آنها گام بردارید تا احساس رضایت کامل داشته باشید. قبل از هرچیزی خود را بشناسید و در مرحله بعد اجرا کنید. صبر نکنید کسی کاری انجام دهد و دست روی دست نگذارید. خواستن، توانستن است.
نظرات