
ماهرخ فلاحی بنیانگذار موسسسه دامپروری کشاورزی فلاحی بخش: صنعت کشاورزی و دامپروری تابلوی افتخارات: – لوح زرین کارآفرین برتر کشور از اولین جشنواره کارآفرینی شیخ بهایی3131 – لوح سپاس رهبران کارآفرین اقتصادی از دانشکده کارآفرینی 3131 – لوح تقدیر کارآفرین برتر حوزه دامپروری از جهاد دانشگاهی در دو سال متوالی – لوح تقدیر کارآفرین برتر […]
ماهرخ فلاحی
بنیانگذار موسسسه دامپروری کشاورزی فلاحی
بخش: صنعت کشاورزی و دامپروری
تابلوی افتخارات:
– لوح زرین کارآفرین برتر کشور از اولین جشنواره کارآفرینی شیخ بهایی3131
– لوح سپاس رهبران کارآفرین اقتصادی از دانشکده کارآفرینی 3131
– لوح تقدیر کارآفرین برتر حوزه دامپروری از جهاد دانشگاهی در دو سال متوالی
– لوح تقدیر کارآفرین برتر از فرهیختگان دانشگاه تهران 3131
– لوح سپاس از وزیر تعاون،کار و امور اجتماعی
– تندیس پیشکسوت نمونه کشوری 3131
– تندیس کارآفرینی از نهاد امور زنان ریاست جمهوری
– تندیس انجمن نابینایان استان کرمان 3131
– لوح تقدیر کارآفرین نمونه کشور از شهرداری رامسر
– لوح تقدیر گاودار نمونه صنعتی از جهاد سازندگی و …
فعالیت ها و سمت ها:
– موسس مجتمع آموزشی شیخ الرئیس بوعلی سینا 3111
– رییس مجتمع آموزشی نابینایان کشور 3111-83
– بنیانگذار موسسه دامپروری تمام صنعتی و کشاورزی فلاحی 3183
– عضو شورای شهر محمدشهر در 1دوره اول با رای اول شهر
– از بنیانگذاران موسسه خیریه کهریزک محمدشهر
– رییس هیات مدیره انجمن زنان مدیرکارآفرین کشور
– عضو هیات مدیره و هیات موسس بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان کشور
در سال 3111در شهر رودسر متولد شدم. البته خانواده ام اصالتا طالقانی هستند. اما از آنجایی که پدرم قاضی دادگستری رودسر بود من در آنجا متولد شدم. یک سالم بود که به محله امیریه شمالی تهران مهاجرت کردیم. به درس خیلی علاقه داشتم و پدرم با نفوذی که داشت من را از 8 سالگی در مدرسه ثبت نام کرد. این کار باعث شد تا در 31سالگی از دبیرستان داوری دیپلم بگیرم. همان سال در کنکور شرکت کردم و رتبه اول کنکور شدم. دو رشته را به طور همزمان انتخاب کردم. یکی به واسطه شغل پدرم رشته حقوق و دیگری زبان انگلیسی از دانشسرای عالی تهران. پایان ترم دوم بود که پسر اولم متولد شد و بواسطه وظیفه مادری مجبور شدم رشته حقوق را رها کنم. چون امید داشتم دبیر بشوم تا بتوانم رسیدگی بیشتری از بچه بکنم. بعد از اتمام تحصیلات در دانشگاه تهران و با عنوان دبیر انگلیسی به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمدم و مشغول تدریس شدم. تحصیلاتم را ادامه دادم و در رشته روانشناسی تربیتی از دانشگاه تربیت مدرس تهران با گرایش نابینایان فوق لیسانسم را گرفتم. بعد از این که چهار سال از دوران تدریسم گذشت به عنوان دبیرنمونه شناخته شده و به سمت سرپرست دبیرستان دخترانه و دو سال بعد به عنوان رییس دبیرستان منصوب شدم. پس از طی یک آزمون علمی-تخصصی سراسری بین دبیران رشته زبان
ادبیات انگلیسی ایران، در قالب یک هیات سه نفره جهت فراگیری دوره تخصصی آموزش و پررورش نابینایان و نیز گذراندن خط مخصوص بریل به کشور آمریکا و چند کشور اروپایی
اعزام شدم. پس از اتمام دوره تخصصی فوق، به تهران بازگشته و از سوی آموزش و پرورش به سازمان آموزش کودکان استثنایی (نابینا) منتقل و به سمت رییس موسسه آموزشی نابینایان کشور انتخاب شدم. خط بریل را به کمک دو نفر از همکاران، از لاتین به فارسی ترجمه کردیم. بدین ترتیب 31سال رییس آموزشگاه نابینایان ایران بودم که از همانجا هم بازنشسته شدم. همانطور که گفتم نسبت من طالقانی است و طالقانی ها علاقه زیادی به تولید مواد غذایی و دامپروری دارند. پدربزرگم گله دار بزرگی بود. من هم به کار پدربزرگ علاقه زیادی داشتم.
به همین دلیل بعد از بازنشستگی این شغل را انتخاب کردم و در سال 3181از وزارت کشاورزی مجوز تاسیس واحد دامداری را گرفتم. به اتفاق همسرم یک واحد ساختمان ویلایی که داشتیم را فروختیم و به جای آن یک واحد آپارتمان متوسط خریداری کردیم و مابه التفاوت آن را به خرید یک باب باغچه یک هکتاری در حومه کرج اختصاص دادیم که امروزه به نام موسسه کشاورزی و دامپروری فلاحی شهرت دارد.
کارم را با 1گوساله شروع کردم و از همان ابتدا شروع به اصلاح نژاد کردم. یعنی جفت گیری طبیعی به هیچ وجه در این گاوداری وجود نداشت؛ چون جفت گیری طبیعی هم خونی ایجاد
می کند و این موضوع هم از لحاظ شرعی و هم از لحاظ بهداشتی ایراد داشت. زیرا در هم خونی نقص های ژنتیکی زیاد می شود. زمانی که در آمریکا بودم، می دیدم که در
گاوداری های آمریکا کار اصلاح نژاد را انجام می دهند و من نیز از آنجا الگو گرفتم؛ بنا به علم روز، تکثیر گاو اصیل شیری نژاد هلشتاین را با سیستم تلقیح مصنوعی شروع کردم. یعنی
اسپرم های فیریز شده را از خارج کشور وارد می کردیم و آنها را در آب گرم قرار می دادیم تا جان بگیرند و زمانی که گاوها آماده جفت گیری می شدند به جای جفت گیری طبیعی با
تلقیح مصنوعی گاوها را باردار می کردیم. بعد از آن هم روش انتقال جنین را طی فرایندی انجام دادیم. بدین ترتیب میزان تولید شیر بالا رفت. در جشنواره گاو اصیل در استادیوم آزادی 131آقا با گاوهایشان شرکت کردند و من تنها خانمی بودم که با گاوهایم در بین آنها حضور داشتم. در بین همه مدال طلا را در سه سال متوالی گرفتم. این واحد دامداری به طور مستقیم برای 33نفر و به طور غیرمستقیم برای 181 نفر اشتغال زایی کرده است. امروزه در انجمن زنان مدیر کارآفرین کشور که خودم ریاست آن را با 311عضو کارآفرین برعهده دارم به ما ماموریت می دهند تا برای فارغ التحصیلان رشته های مختلف (خانم ها) در سراسر کشور سخنرانی کنیم تا با مشورت ما بنا به رشته خودشان بتوانند دست به کارآفرینی
بزنند. استعدادهای پنهان آن ها را کشف نموده و برای رسیدن به هدف به ایشان راهکار ارائه می کنیم. در حقیقت به حاشیه نشینان انتقال تجربه می نماییم. دو سال پیش، بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان کشور مقام مشورتی در امور کارآفرینی خاورمیانه شد و از این طریق طی دو دوره برای شرکت در مجمع زنان کارآفرین به سازمان ملل دعوت شدم که زنان کارآفرین از سراسر جهان هم در آنجا حضور داشتند. من تا به امروز با عشق کار کردم و الان در سن 11سالگی همان شادابی دوران جوانی را دارم. محیط کارم را به داخل محل کارم آوردم تا از نزدیک با مشکلات گاوهایم درگیر باشم. یک دوربین شکاری قوی از پنجره به سمت گاوها نصب کرده ام تا مرتبا آنها را زیرنظر داشته باشم. به کارآفرینان جوان توصیه می کنم دور از تشریفات فقط بر روی هدف اصلی شان متمرکز شوند. من در شبانه روز 8ساعت می خوابم و دنبال گردش و تفریح هم نیستم. به نظر من خلاقیت، پشتکار و مدیریت زمان در موفقیت یک کارآفرین تاثیرگذار است. باید از تمام زمان خود استفاده بهینه کرده و تمام تلاش خود را برای موفقیت به کار گرفت.
نظرات